-
جشن پنبه پیتُک
پنجشنبه 13 آذر 1399 17:13
جشن پنجه پیتُک اِسه شمایی بَرِک مختصر موگوم این جشن چیه و دَرِش چیا مینَن. پیتک(pitok) در گویش طالقانی دارای سه معنی مختلف می باشد. ۱- جلیقه نمدی بدون آستین که آن را روی لباس میپوشند. ۲- پنج روز آخر فروردین. ۳- تره صحرایی که در اوایل بهار می روید. 4- در زبان طالقانی به خواب کوتاه، چرت، خواب سرپایی، پیتکی خو نیز می...
-
نذری نان ......معصومه جانی
پنجشنبه 13 آذر 1399 17:12
#نذری_نان جایگاه نان در فرهنگ طالقان بس ارزشمند و بلند است. به دلیل همین ارزشمندی و تکریمی که طالقانیان در مورد نان به کار می برند، از آن به عنوان هدیه، پیشکشی و نذر هم استفاده می کنند. نذر نان از دیرباز در طالقان مرسوم بوده و مخصوصا برای کسانی که مشکلی بزرگ در زندگی داشتند. مثلا نوعروس طالقانی که آرزوی اولاد صالح...
-
واشِ بار...........صادق اباذری
پنجشنبه 13 آذر 1399 17:09
(واش بار) آوردن علف از کوه صبح زودکه ازخواب بیدارمیشدیم صبحانه حاضربودمادریک تشت تو ( سرشیر) که قبلاًشیرآن راخالی کرده بودندوچندتالواش طالقانی هم بودوچایی بعدازخوردن صبحانه حرکت میکردیم برای کوه ریسمان وداس روبه پشت بسته وواشارچو هم درروی شانه (واشارچو) چوب بلندی که دربین دوپاقرارگرفته وسنگینی کوله بارعلف برروی آن...
-
سه گانه ی شعر میری
پنجشنبه 13 آذر 1399 17:01
جناب افشین اباذری: سلام ای شاعر بالا بلندم سلام ای ناصر ابرو کمندم چو میرم را بُوَد چون تو ادیبی ز شادی بر سر کوه سهندم جناب عبدالناصر میرچی: مینی بالا بلندی کو بِرَرجان ؟ کمندش کو مینی ابرو بِرَرجان؟ بِشه عمرم دیگه چیزی نِماندی نه مویی و نه چشمی سو بِرَرجان محمدحسین میرچی: دو چشم و مو مهم نی کو عزیزم نگردیم بی خدا ،...
-
خاطره ی کار و کارگری...افشین اباذری
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:55
نیمروز یکی از روزهای زیبای خرداد ماه سال شصت و هفت یا شصت هشت خوب خاطرم نیه ، من و پسرعموم که من ده یخورده بزرگتر به ، منزل مرحوم پورمولایی باغچه روبروی منزل نیازدا خدابیامرز کار میکردیم ساعت حوالی یک بعد الظهر صاحبخانه صدا بزه آقایان اباذری بفرمایین ناهار سرد موبو ، ما دی دسه پره بوشوردیم بیامی ایم اوشانی پیله ایوانی...
-
چوپانی و گله داری .....صادق اباذری
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:53
( چوپانی) زمانی که درمیر بودم اوایل محل برای چرای گوسفندها چوپان داشت بعداًبه دلایلی کسی حاضر نشد که چوپانی کندوآمدن چراگوسفندهارو نوبتی کردندهر۱۰گوسفند یک روز حالااگرکسی ۳۰گوسفندداشت باید درهر۲۰روز۳روزگوسفندده رابه چرا ببردچون اون زمان درده۴۰۰ گوسفند بودودونفری دنبال گوسفند می رفتند بعداًاین تعدادبه ۲۵۰رسیدکه...
-
آیین گهواره بندان.....معصومه جانی
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:52
آیین و مراسم گاهره بَندان (گهواره بَندان) در طالقان، به دنیا آمدن نوزاد، با برپایی جشنها و مراسمهای زیبایی همراه است. مراسمی نظیر آش شیشه، دندان سَری، حمام زایمان و گاهره بَندان. گاهره بَندان، معمولاً بعد از اولین حمام بردن نوزاد برگزار میشود. بدین ترتیب وقتی مادر و نوزاد، از حمام به خانه آورده شدند، جشنی با حضور...
-
خاطره ی مرحومه قمری قزوینی....افشین اباذری
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:51
اون چند سال پیشان یه روز همسر مرحوم نوروز دا خدابیامرز که ما اوشانه قمری ماما صدا میزی ییم دچار کسالت موبو ؛ پسرشان آقا کیامرث ره صدا مینه موگو میشی اون یکی قمری ای ور موگی یه دوایی شربتی چیزی هدین منی حال بهم بوخوردی ؛ آقا کیامرث دی پا می اسه میا مای منزل موگو منی ننه حال بهم بوخوردی یه دوا هدین زودتر خوب گرده ؛ مادر...
-
خاطره ی مرحوم شاپور ....کامبیز مولاییان
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:50
امشب میخوام یه خاطره از خودم و شاهپور میرچی براتون بگم. بیست وهفتم دی ماه سال هفتادو چهار بود. یک شب جمعه ای که منزل آقای شاهپور میرچی دعوت بودیم ساعت هفت شب با عهدو عیال رسیدیم کرج منزل ایشان. از هر دری گفتیم و شنیدیم. تاسر شام. سر شام من گفتم اگه گفتی الان خوش به حال کیه. نگذاشت نه ورداشت گفت خوش به حال علی ادنا دا...
-
شب های میر ........مینو ویلان
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:48
شب هنگام وقتی که سکوت همه جا رو در میر فرا گرفته ، آن لحظه است که من به عظمت هر چیز میرسم وقتی به آسمان مینگرم فضای نامحدود آنچنان سکوتی در بر گرفته که من را به شگفتی وا میدارد راستی که چقدر سکوت پر غوغاست پر غوغاست
-
قابله یا قابله گری....صادق اباذری
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:47
( قابله وقابله گری) ماماومامایی درقدیم درروستا یک حرفه به حساب می آمدوافرادی که دارای حرفه ای چه به صورت دایم ویاموقت امرار معاش میکردند به آنهاپیشکارمحل میگفتند مثل حرفه قابلگی چوپانی سلمونی حمومی کدخدایی آسیابانی وووچندین حرفه دیگرمادربزرگ من خانم آمنه اباذری مادرمحمدداقابله محل بودندایشان زمانی که زن حامله ای...
-
گَمَره یا تال ......کامبیز مولاییان
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:45
گمره سوختی بود که در منزل مصرف زیاد داشت. مخصوصا برای اجاق غذا چون وقتی میخواستند برنج خوب دم ببره وتهش نگیره یک نصف گمره لازم بود که اجاق علو نداشته باشه وغذا نسوزه وبقدری خورشت جا می افتاد که میگفتند لعاب داده. مسافرانی که برای سه ماه ییلاق میا مدند یکی از اولین کارهایی که از واجبات بود. خرید بک بار گمره بود. وقتی...
-
قرمی کوشان .......صادق اباذری
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:44
(قُرمی کوشان) درشهریورماه گوسفندهاروازگله جدامیکردندودرطویله نگهداری میکردندبصورت پلواربندی که قُرمی میگفتندهرکس نسبت به تعدادافرادخانواده تعدادآن فرق میکردازیک تاسه گوسفندبرای آنهاازباغ هابرگ میاوردندوجو میدادندتاچاق شوندوحدوداً آخرای مهراوایل آبان آنهارومیکشتند پس ازکشتن اشکمبه( شکمبه) آنرا بادکرده وبانخ...
-
خاطره استاد رسولی ......فریده میربابایی
پنجشنبه 13 آذر 1399 16:42
با اجازه اساتید داستانک (خاطره ) جناب عبدالرضا رسولی انقلاب نَگرستِه بِه ، سپاهی دانش بَم ، ( خدمت سربازی ) بِری ، روستایی به گیلانی میان ،شهرودسر نَمش بِه ، یه دَنِه ملایی روستا بَم ، مکتب خَنه دی ، صباحی و نَمَزی به .... یه نمزی مکتب خنه ای میان ، کِلَسی درسی وارد گَرستَم ، ظهری غذا دی کدخدایی مهمان بم .خدا بدارده ،...
-
مقدمه
جمعه 7 آذر 1399 00:15
به نام او که هر چه می رسد از اوست شکر خدا که به همت عزیزان دوست و اهالی محترم روستای میر که تعدادشان از شمارش انگشتان دو دست هم فزونی است توانستیم در حد وُسع تمام تلاش خود را کنیم تا از آداب و سنن و زیباییهای طالقانمان بخصوص روستای میر طالقان، این بهشت گم شده پاسداری کنیم و آنها را به طالقانی دوستان عزیزمان هدیه کنیم...