سلام دوستان، میخواستم قصه عید طالقان روستای میر را بگویم .
نزدیک عید که میشد بزرگ خانواده پدر یا مادر راهی شهر میشدند وصوروصات عید را تهیه میکردند که شامل لباس و کفش ، شیرینی و میوه،
کسانی که نمیتوانستند شهر بیایند مرحوم مشهدی علی حسین لوازم عید را تهیه میکرد و در مغازه خود مردم ازشون خرید میکردند.
از اینحا شب عید شروع میشد، از آشپزخانه بوی غذای خوشمزه می آمد و موقع غروب که برای نو عروس هدیه میبردند و الباقی محل برای قوم و همسایه غذا میدادند .صبح اول عید بچه ها با لباس نو به خانه هم دیگر میرفتند و با گفتن عید شما مبارک ، مرغانه رنگی وشکلات میگرفتند . و حاج مطیح الله ۲ ریالی یا ۵ ریالی نو میداد چقدر خوشحال میشدیم ، مردها صبح راس ساعت ۹:۳۰ همگی راهی خانه کد خدا میشدند و مرحوم آقای ملا بزرگری نوروزی میخواند و بعد از صرف صبحانه و شیرینی، کدخدا میگفت اول منزل کسایی که خانواده از دست داده اند برای سر سلامت باشی میرفتند ،بعد به منزل بزرگتر ده میرفتند و خانم ها هم به همین صورت تا سیزده بدر .
روز سیزده بدر صبح چند آدمک درست میکردند، بچهها به آن کیف اویزان میکردند و در پسین چال همة جمع بودند و خانم ها آجیل داخل کیف میریختند ،در انتهای کار مشهدی محب علی پدر علی زبل ، ادمک را اتش میزدند و ایشان شعر میخواند و همه شاد بودن ، بعد از ظهر خانم ها و دختر خانم ها در جور زمین رو درخت جوز دار حاج نصیر تاب میبستند ، کلی خوشحال و خندان بودند ، یادش بخیر
دخترها که سوار تاب میشدند ، با پسری که بعدها میخواستند زندگی کنند در حین تاب خوردن باید نام او را میبردند ، اگر نمیگفتند کسی که ملا بود با ترکه میزد تا بگوید .