*خاطره و نوستالژی با کرسی زغالی*
*قدیما زیر این کرسی ها یه چنگکی آویزون بوده واسه دیزی روی آتیش زغال ، بماند حالا چقدر پا سوخته و دیزی ریخته*
*یکی از کارایی که قدیم در روزهای زمستون انجام میشده، درست کردن منقل کرسی بوده.*
*هر روز صبح، اول زغال های روشن باقی مونده از شب قبل را از خاکسترها جدا میکردند و یک گوله میگذاشتند وسط منقل و زغال های تازه و قبلی رو میریختند روش و میگذاشتند تا زغال ها سرخ بشن، بعد هم خاکستر را میرختند روشون تا زیر کرسی گرما کنترل شده مورد استفاده قرار بگیره*.
*تهیه خاکه و زغال هم از کارایی بود که تابستون انجام میشد، گونی های زغال بود که با گاری میومد در خونه و با الک کردن و شستن، زغال تمیز و خاکه بدست میومد که با خاکش که در آب جدا شده بود، گوله درست میکردن و میگذاشتن در آفتاب تا خشک بشه و انبار میشد*