گمره سوختی بود که در منزل مصرف زیاد داشت. مخصوصا برای اجاق غذا چون وقتی میخواستند برنج خوب دم ببره وتهش نگیره یک نصف گمره لازم بود که اجاق علو نداشته باشه وغذا نسوزه وبقدری خورشت جا می افتاد که میگفتند لعاب داده. مسافرانی که برای سه ماه ییلاق میا مدند یکی از اولین کارهایی که از واجبات بود. خرید بک بار گمره بود. وقتی وارد کوچه های میر میشدی کند گمره را جلوی خونه دامدار ها میدیدی. بعضی ها هم که دالان داشتند توی دالان میچیدند. بکی از در آمد های دامدار فروش گمره بود. هیچوقت هم مثل زغال یا نفت بو نمیدادو باعث سر درد نمیشد هنگامی که تال کنده میشد، چیده شدنش روی هم بصورت ردیفی بود