گمره سوختی بود که در منزل مصرف زیاد داشت. مخصوصا برای اجاق غذا چون وقتی میخواستند برنج خوب دم ببره وتهش نگیره یک نصف گمره لازم بود که اجاق علو نداشته باشه وغذا نسوزه وبقدری خورشت جا می افتاد که میگفتند لعاب داده. مسافرانی که برای سه ماه ییلاق میا مدند یکی از اولین کارهایی که از واجبات بود. خرید بک بار گمره بود. وقتی وارد کوچه های میر میشدی کند گمره را جلوی خونه دامدار ها میدیدی. بعضی ها هم که دالان داشتند توی دالان میچیدند. بکی از در آمد های دامدار فروش گمره بود. هیچوقت هم مثل زغال یا نفت بو نمیدادو باعث سر درد نمیشد هنگامی که تال کنده میشد، چیده شدنش روی هم بصورت ردیفی بود
به نام او که هر چه می رسد از اوست شکر خدا که به همت عزیزان دوست و اهالی محترم روستای میر که تعدادشان از شمارش انگشتان دو دست هم فزونی است توانستیم در حد وُسع تمام تلاش خود را کنیم تا از آداب و سنن و زیباییهای طالقانمان بخصوص روستای میر طالقان، این بهشت گم شده پاسداری کنیم و آنها را به طالقانی دوستان عزیزمان هدیه کنیم .در انتخاب متون یا تصاویر یا ویدیوها یا صداها اولویت به گویش طالقانی ،ماندگاری ،قابل نقل محافل بودن و در نهایت محلی بودن آن موضوع داده شده است و در ماههای آینده نیز بهمین صورت می باشدبرخی نیز فایلهای صوتی انها در عین عالی بودن متاسفانه در قالب واتساپ بود و امکان جمع آوری این مطالب وجود نداشت