روستای میر طالقان

این وبلاگ جهت اشنایی بیشتر طالقانی دوستان با روستای زیبایم میر طالقان ساخته شده

روستای میر طالقان

این وبلاگ جهت اشنایی بیشتر طالقانی دوستان با روستای زیبایم میر طالقان ساخته شده

نمد مالی میری میان..............رجب کاظمیان

یکی از کارهای خوب وجالب در میر نمد مالی بود  پشم گوسفندان بهاره را جمع میکردن وپاک میکردن می شستند ودر زمستان که بیکار تر می شدن بعضی خانواده ها نمد مال خبر می کردن اوستای نمد مال مرد بسیار محترم وترو تمیزی از اهالی روستای کش طالقان بودند به نام اوستا غلام علی  خبر می دادند که امسال چند تا نمد توی روستای میر اماده کردن واوستا میامد  وسایل مش غلام شامل کمان  مشته  یک چوب بلند 3متری ویک پارچه ضخیم  عرض 3 متر وطول 7 متر بود وقتی وارد میر می شد برای درست کردن نمد نوبت میگذاشتن  من بیشتر ناصر دا وتاجی خاله رو به یاد دارم که همیشه پای ثابت بودن  در گذشته مش ناصر پبشتر سال منزل اقای سلطانی زندگی میکرد وما نسبت داشتیم روزی که کار شروع میشد یه اطاق کناری رو تمیز میکردن  وپشما رومیاوردن توی اطاق یه منقل اتیش  باچایی کنار دست اوستا 2 روز پشما روباکمان میزد و کیسه های پشم حجم بزرگی رو تشکیل میداد  سفید  مشکی قهوه ای درهم پف میکرد تا زیر سقف   اوستا پارچه ضخیم رو پهن میکرد بسته به میزان پشم که موجود بود ابعاد نمد رو تعیین میکرد   ومقداری پشم رو مثل طناب از قبل اماده کرده بود نقشه بیرونی فرش رو میکشید گاهی از طناب پشمی رنگی  هم استفاده میکرد کار سفارشی در بیاد   بعد پشما رو بصورت هنر مندا نه ای با شانه ای بلند چوبی پهن میرد  و بسیار مرتب مثل یک تشک خوش خواب  وچوب رو می

آورد  با کمک دیگران  و اب و شاید یک جور مواد صابونی  نمد رو دور چوب محکم لوله میکرد ومرتب اب داغ  و مواد میریخت

 بعد از ظهرچند نفر از اشنایان جمع میشدند ودر همان اطاق نمد لوله شده دور چوب رو با کف پا وراهنمایی مش غلام غل میدادن حدود شاید 2ساعت کارو ردیف میکردن برای شب وداستان هم یاری تازه شروع میشد برای شب ونمد مالی عده ای پای ثابت بودند مثل مرحوم حکمت دا    یونس دا  ابوالقاسم دا  مشدی اقا دا    محبعلی دا  مشدی نیاز  مشدی رمضان دا  اقا ابراهیم   وعده ای از بزرگان هم دعوت میشدند  کار گروهی شروع میشد واوس غلام هدایت میکرد کم کم  نمد حالت میگرفت واقایان کار لوله شده رو با ساعد حرکت میدادند دراین بین شوخی خنده براه بود پیر مردای چپقی هم مشغول چپق کشیدن  اون زمان مکان عمومی منعی نداشت خانم ها بافتنی داشتند   جوراب  یا سارافن   جوراب های مش غلام رنگی بود  وبا یک غروری می گفت کار دست خانم شه  بعضی از خانمهای میر میگفتن درو موگو شهر ده هگیتی  چایی براه بود آخرای کار تدارک شب چره رو می چیدن تاجی خاله خدا رحمتش کنه بسیار کد بانو بود  اول انگور ..گردو شکسته ...کدو بخار پز    ..ازگیل شور  ..برگه گلابی با زالزالک وشکر پخته شده   شکلات  بسیار پذیرایی گرمی از مهمانها میشد وتشکر بابت زحمتی که کشیدن و مردم هم با جملاتی  که دلخوش استفاده کنین سلامتی باشه  وخسته نباش به اوستا غلام  وقرار بعدی از صاحبخانه خداحافظی میکردند  خدا همه گذشتگان رو رحمت کنه           رجب کاظمیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد