روستای میر طالقان

این وبلاگ جهت اشنایی بیشتر طالقانی دوستان با روستای زیبایم میر طالقان ساخته شده

روستای میر طالقان

این وبلاگ جهت اشنایی بیشتر طالقانی دوستان با روستای زیبایم میر طالقان ساخته شده

مایی شیطنت تکیه ناوه ای میان ......علیرضاجعفری

یکی از شیطنت های نوجوانان آن روزگار ، روشن کردن بلندگو مسجد تکیه ناوه بود که همواره با اعتراض مرحوم شیخ حسنی متولی آنجا روبه رو می شد. نوجوانان میری خیلی شیرین کاری ها با آن بلندگو انجام می‌دادند.

عوالم بچگی بود و ماجراجویی و اعتقاداتی که از گذشتگان به ارث برده بودیم و همواره امام زاده تکیه ناوه را برای ما مقدس جلوه می داد و حتی اینکه پدران و مادرانمان گوشزد می نمودند که در محیط امام زاده بلند صحبت نکنیم نخندیم پا دراز نکنیم و بر در و دیوار یادگاری و جملات عاشقانه ننویسیم و وارد باغهای مردم نشویم و ...

که نکند آقا ابراهیم علی مکدر شود و شب به خواب ما بیاید و کمرمان را دو شقه نماید. ( واقعا این تفکر در ما و امثالهم وجود داشت)

باور بفرمایید از همان زمان تاکنون این مکان مورد احترام  می باشد.

روزی از روزهای صلات مرداد ماه بود هوا بسیار گردم و بهترین محلی که میشد خوابید  و یا استراحت نمود همین مسجد تکیه ناوه  بود. 

از صبح به اتفاق خانواده آمده بودیم

عده ای اعم از میری و اهل تکیه قصد نماز ظهر کرده بودند

حال و هوای نوجوانی  ترغیبم نمود که اذان ظهر را بنده مکبر شوم

با ترس و دلهره و نفس ها در سینه حبس و شاید دومین بار بود که  در ملاء عام بلند گو در دستم بود.

شروع به اذان گفتن نمودم.

دلهره عجیبی بود و پشت به جماعت و رو به پنجره مسجد که به حیاط امام زاده باز میشد.

اضطراب فراموشی متن اذان ترس عجیبی در من ایجاد نموده بود


ناگه احدی از بستگان نزدیک را دیدم که به سمت پنجره می آمد

دلهره ام بیشتر شد چون می دانستم قصدش حسب سوابقش چیست!

حواسم به کلی پرت شد و ناگه ایشان که سابقه طول و درازی در شیطنت و شوخی های آنچنانی داشتند پشت پنجره در یک قدمی ام شکلک و حرکات ناموزونی در آوردند که رشته کلام از دست رفت و اصولا نه خدای ناکرده به واسطه بی حرمتی به اعتقادات و آن مکان؛ بلکه در چنین مواقعی  اصولا خنده بی اختیار که خارج از اراده انسان می باشد به سراغ  می آید. در جمع های رسمی و مجالس و.... به هر ترتیب که بود با گاز گرفتن لب و دهان و غیره این خنده طفیلی و بی موقع را کنترل منتهی وقتی اذان تمام شد تازه متوجه کوتاه شدن اذان شدم.

چقدر متن اذان را خلاصه شده ذکر کرده بودم؟!

حی علی صلات و حی علی الفلاح را فراموش کرده بودم که ذکر کنم.


با سپاس

 علیرضا جعفری. 

مرداد ۱۴۰۰

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد