"عینعلی" پسر بزرگِ مشهدی شیردل و سلیمه عروس بود که خدا بعدِ چند سال, به اونها داده بود. بدر کوه بدنیا اومد و سر انجام هم...
بهمن ماه سال سی و چهار بود."عینعلی" و "حسین دا" که رفیق های جون جونی بودن قرار گذاشتن برن دیراووک و به تله های کوکرک سر بزنن. برف شلآب بود. وقتی برف بباره وهوا آفتابی بشه برف ها حالت آبکی به خودشون می گیرن که بهش برف شلاب میگن.
یه کت نازک تنش کرده بود و گَل جورابی که ننه سلیمه براش بافته بود رو برای اولین بار پوشیده بود. یه لقمه نون هم اعظم برای تو ی راه گذاشته بود داخل جیبش و او شرخوش وآوازخوان رفته بود که رفته بود. دلش پیش دختر همسایه گیر بود.به ننه سلیمه می گفت :«ننه نیا کن گل شفتالو چرقد چه قشنگ توپ وازی مینه.»
تقریبا ساعت ده»صبح بود. آقام داشتن چایی می خورد ولی نمی تونست استکان و نعبکی روتو دستش نگه داره. دستاش به شدت می لرزید و استکان نعلبکی تلق تلق صدا می داد. .مدام به آسمان نگاه می کرد و می گفت:«من مه بوشوم کوه هوا خرابه وچان دیر کردین .» شیردل دا با تجربه سالیان دراز زندگی در کوه فهمیده بود اتفاق ناگواری افتاده. بعضی ها نقل می کنن قاطر مشهدی شیردل هم اون روز بی دلیل بی قراری می کرده.
دم دمای عصر: صدای مبهمی از سمت زراورماز به گوش اهالی می رسید. کمی نزدیکتر که میشدی می تونستی یه آدم رو داخل مه ببینی که فریاد می کشه: «بیل وکلنک بیورین.دستی کار نی یه. خانه ام خراب گرست .»و دوباره در مه عصرگاهی محومیشه. انقدر توی سرش زده بود که کلاه نمدی اش از وسط پاره شده بود.
با فرمان حاجعباس میرچی کدخدای وقت، یک خیل از اهالی بیل و کلنگ به دست راهی کوهستان شده بودن .پیر وجوان زن و مرد. ننه سلیمه هم ازیه جایی به بعد گالش ها رو از پا کنده بود و پای برهنه در برف رفته بود بالا ..
برف به شدت می بارید وکار سخت تر میشد. مردم یا صبر واتحاد سرانجامتونستن عزیزانشون روحوالی نیمه شب پیدا کنن و برگردونن به روستا.
حادثه ای غمانگیز سقوط بهمن بعد از حدود شصت وپنج سال هنوز در حافظه ی تاریخی اهالی هست. عبرت های زیادی میشه ازش گرفت. اولین ومهم ترین درس این حادثه اتحاد وهمیاری اهالی در شرایط شادی و غم هست. و صد البته نقش تعیین کننده ی یک شخص که مقبول ومورد احترام قاطبه ی اهالی باشه و اوضاع رو مدیریت کنه. دوم اینکه طبیعت راه خودش رو میره و قوانین خودش رو داره. عینعلی وحسین دا دوتا از کارکشته های زندگی در کوهستان بودن. مرحوم حسین اباذری سی شش ساله بسیار قوی و در اوج جوانی و عینعلی مرحوم هم که وصف حالش رفت. ولی هیچکدام از حادثه جان سالم به در نبردن. پس احتیاط رو حتی در اوج مهارت و قدرت جسمانی سرلوحه ای کار خودمون کنیم. همگی سلامت باشید.