به کسی گفته میشه که بیرون از روستا در روستاهای مجاور ویا حتی در شهرهای مجاور
با آن خانواده رفت و آمد داشته باشی در زمانهای قدیم
نبود جاده ماشین رو در اکثر روستاها ناچاراً مجبور بودند
پای پیاده ویا با الاغ در سفر
باشند و این سفرها هم بیشتر
در فصل سرما مثل پاییز و زمستان که در روستا کار کمتر
داشتند اتفاق می افتاد چه بسا
یک ویا دوروز درمسیر بودند
وبه ناچار باید جای میماندند
بخاطر همین اکثر روستاهای
مجاور خانه خاه داشتند وبه اونجا میرفتند بطور مثال
یک روز تصمیم می گرفتیم
برای کاری منو دوستم احمد
دراج بریم الموت شب قبل
مرحوم مهدی دا یادآوری میکرد میرین فلان ده الموت
منزل آقای فلانی میگین من
پسر مهدی دا هستم شب رو اونجا میمونین کلاً ما لهران،
موچان، روشنابدر ،سنگ بن ،
انگه ،کش، خلاصه بگم هر جا
که می رفتیم یک خانه خاه داشتیم و مثال دیگر سید قدرت توکلی اهل یرک بود
وقتی میومد میر برای جمع
کرده مال جد خود ناهار منزل
ما بود اگر کارش تمام نمیشد
شب هم منزل ما می ماند
حالا شما فکر کن من ویا خانواده ام گذرمان به یرک
می افتاد مطمئناً بخاطر نون
و نمکی که منزل ما خورده بود
از ما پذیرایی میکرد
قدیم پدران ما میگفتند
( نون گم نمی شه) از هر دست که بدی از همان دست میگیری
و ماشاالله همتون اطلاع کافی دارید که زمان قدیم ساده زیستی بود آدمای بی ریا آدمای صاف وساده ی جورای
محبتاشون تودل می نشت
( زندگیتون مالامال از عشق)