(لَتَه مال)
گوسفندهای هر خانواده ویا
چند خانواده باهم را لَتَه مال
میگویند در فصل بهار که گوسفندها را از طویله بیرون
میکردیم بخاطر اینکه چند ماه
درطویله بودند و پای آنها عادت به راه رفتن ندارد کم کم
اینور و اونور می بریم تا به
قولی (پایشان واز گرده) معمولاً هرچند نفر اول صبح
در پسین چال گوسفندها را با هم قاطی کرده وبه مسیر های
نزدیک محل میبردیم برای چَرا
چند روزی از این موضوع گذشته بود و میتونسنیم یک
مقدار راه های دور تر هم برویم یک روز با دوستم ولی
الله نقدی تصمیم گرفتیم برویم اورو(یوسف آباد) واز
چشمی لو به طرف پشتی دره
ولعنی دیم گوسفندها رو سرازیر کردیم به طرف پله کینه واز اونجا رفتیم بالا و
رسیدیم اورو دیدیم کمی اون
طرف تر یکدسته گوسفند کم
درحال چریدن هست کنجکاو
شدیم رفتیم جلوتر دیدیم
مشتی رمضان اوجانی هست
تا ما رو دید شروع کرد به فحش دادن چرا بیمین اوچانی
ملک گفتیم فحش نده اومدیم
امروز رو با هم باشیم موقع
ظهر ناهار باهم میرویم زیر
درخت گردو اورو مای ملک
این که دعوا نداره اونهم طفلک تنها بود وهم صحبت
نداشت قبول کرد روز خوبی
بود به ما خیلی خوش گذشت
غروب باهم حرکت کردیم برای
اومدن به طرف محل او جلوتر بود وما کمی عقب تر
سرازیری که میومد به طرف حاجی پل یکدفعه شیطنت
دوران جوانیمان گل کرد و
سرازیری گوسفندها رو به
سرعت بردیم با گوسفندهای
مشتی رمضان که ۱۸ تا بود
قاطی شد از دوباره شروع
کرد به فحش دادن ای وا
اگر مالانم کم گرده بشوم
اوچان ننم منه مکوشه حدوداً
از ما۲۰ ویا۳۰ سال بزرگتر بود
بعد بهش دلداری دادیم ناراحت نشو اون ور پل ۱۸ تا
گوسفندان تور صحیح و سالم
تحویلت میدیم سه،نفر آدم هستیم کمک می کنیم ناراحت
نباش بعد از کاری که کرده بودیم پشیمان شده بودیم
خیلی جالب به این قسمت
مهم توجه کنین تا اون روز
به عقل هیچیک از سه نفرمان
نمیرسید وگوسفندها روی پل حدوداً ۸۸ تا میرفتند زمانی
که رسیدند به انتهای پل گوسفندهای میر طبق عادت
از سالهای گذشته به طرف میر
و گوسفندهای اوچان هم به طرف اوچان راحت از هم جدا
شدند دیدیم ۱۸ تا گوسفندهای
مشتی رمضان به طرف اوچان
روانه شدند یک لبخندی از خوشحالی زد وما هم اور بوسیدیم وازش حلالیت طلبیدیم واز هم خداحافظی
کردیم وبه طرف میر راهی
شدیم بعد که چوپان میگرفتند
همه لَتَه مال ها با هم یکی میشد ومیگفتند(ده مال)
(پایدارباشیدوسرافراز)