مغازه هایی که در میر بنده یادم هست:
دکه مرحوم ذوالفقار اباذری بود که در جلو منزل مرحوم ذبیح اله رسولی سمت راستش بود که با تویوتا دو کابین طوسی یخ و نوشابه و غیرو می آورد.
بعد ۹۰ دقیقه بازی در زمین فوتبال هوس کانادا درای می کردیم اصل اصل
دغدغه قند و کبد چرب نداشتیم
قیمت ۲ تومان
نسل جدید فکر کنند ۲ هزار تومان
۲۰ ریال ؟!
خسته و تشنه به عشق یخ
برق نبود و برخی از منازل یخچال نفتی داشتند.
یخ در میر کیمیا بود واقعا سر کشیدن و مسابقه یک دفعه خوردن احساسش خیلی زیبا بود.
مغازه ای دیگر : مغازه غلامرضا دا بود پشت منزل مرحوم حاج رسول رسولی. البته اجناس در پسینه اش بود و چاقو های گردو خوری و باطری های خوبی داشت, عشق چاقو گردو خوری و باطری پارس و قلاب ماهیگیری داشتیم و میرفتیم به درب خانه ایشان و دق الباب می کردیم درب که باز میشد سمت چپ مغازه ای کوچک بود که یا ایشان و یا همسر ایشان درب را باز می نمودند . بوی خوش چایی در آن مغازه به مشام می خورد.
مرحوم حاجی عباس خیلی محبت به پدربزرگم مرحوم رحمت اله یوسفی داشتند و خصوصا دایی ام سیروس یوسفی–