روستای میر طالقان

این وبلاگ جهت اشنایی بیشتر طالقانی دوستان با روستای زیبایم میر طالقان ساخته شده

روستای میر طالقان

این وبلاگ جهت اشنایی بیشتر طالقانی دوستان با روستای زیبایم میر طالقان ساخته شده

خاطره کبل سلطان........‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شیوا الله بداشتی آزیتا جعفری

خانم الله بداشتی

از عزیزی شنیدم از گذشته ی دیار پدری 

حتما عزیزان مطلب بیشتری به یاد دارند 


مرد خوش صدای الموتی در میر کربلایی سلطان یا کبل سلطان  


مردی از نوجوانی با خانواده محترم یوسفی همراه بود 

و تا آخر عمر هم با این عزیزان در رفت و آمد  میر بودن 

ایشون از نوجوانی از الموت آمده بود و در خدمت کابار  و عزیزان ساکن آنجا بودن 

بعدها با مهتاب نامی ازدواج کردو دختری داشتن  و ایشون صدای بسیار زیبا و رسایی داشتن و سه ماه تابستان که در میر بودند  در بالا ترین نقطه از کابار قرار میگرفتن و


 با صدای ملکوتی  اذان مغرب را میگفتن 


روحش شاد و یادش گرامی

خانم جعفری:

اسم دخترانش طلعت و وسمی بود دامادش هم جعفر رشوند در تابستان ها به خاطر علاقه ای که پدر بزرگم رحمت اله یوسفی و عموی مادرم عمو عزت اله به ایشان داشتند با هم زندگی میکردند و خاطرات خوبی ازشون دارند وصدای اذانشان به روایتی تا امیرنان هم میپیچید مامانم میگویند که ایشان در زیر درخت گردو در طویله نزدیک کابار ساعت ده صبح به رحمت خدا رفتند و صدای اذانشان خاموش شد روحشان شاد و یادشان گرامی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد