زغال اخته
زغال اخته میوه ای که در میر کمیاب بود و بعلت خوشمزگی مورد توجه ما بود و مرکز اصلی این میوه در " دره باغ " بود. یادم میاد دوره نوجوانی صبح ها سر ترمینال می اومدیم و از نبش منزل مرحومین حسن جانی و علی عمران اباذری یه پیچ ۱۸۰ درجه پشت منزل مرحوم کاظمیان فرد میزدیم و سراشیبی تند و تا زیر درخت توت ادامه میدادیم و مجددا شیب تند زیر درخت توت به سمت چشمه دره باغ جهت خوردن آب می رفتیم.
بالای چشمه درخت شاه توت نیز بود و سپس قدمی به سمت جنوب که جوب آبی در امتداد درختان گردو بود میزدیم.
الان که یادم اومد انگار زیر سایه آن درختان و آن جوب پرآب در حال قدم زدن هستم.
شور و هیجان نوجوانی و به رخ کشیدن عدم ترس و شجاعت گاهی وسوسه می نمود به منطقه ممنوعه که تحت نفوذ مرحوم علی ادنا رزاقی بود وارد شویم.
خیلی مردد بودیم. و چالش اینکه ایشان در باغ هستند و یا نیستند رو به بحث می گذاشتیم و گاهی هم زنده یاد را صدا می نمودیم و گاهی نیز از دوست عزیزم جناب آقای محمد علی غفوری که همسایه ایشان بودند نیز می پرسیدیم.
گاهی این بحث ها مثل اتاق جنگ ارتش بود که پیامد ها و تبعات پاتک و ضد پاتک و گیر افتادن رو همه و همه رو بررسی می کردیم.
نتیجه اش این بود چون موضوع را مفصل به بحث گذاشته بودیم ، اگه عقب نشینی می نمودیم خوبیت نداشت. آره می گند ترسیده